آقاسی، محمد و عاملی محمد.(1402). تبیین هایدگری دوسویه تقابلی مرگ انسانی و هویت بومی در دو فیلم «از کرخه تا راین» و «یک بوس کوچولو». جامعه شناسی هنر و ادبیات, 15(1), 37-51.
برای مطالعه اصل مقاله اینجا کلیک کنید.
برای مطالعه در سایت نشریه اینجا کلیک کنید.
چکیده مقاله:
مرگ به عنوان یک امر طبیعی در هر فرهنگی بار معنایی خاصی دارد. از این رو مرگ را نمی توان صرفاً یک رخداد زیستی دانست. چه، جهان فرهنگی پیرامون انسان، مشحون از مناسبات معنایی است که هر رخدادی در آن قالب قابل تفسیر و معناست.
طبیعی است «مرگ» به عنوان یک امر محتوم و قطعی جایگاه مهمی را در نظام معنایی و قلمروی فرهنگی هر جامعهای داشته باشد. چه، نوع انسان به عنوان یک موجود خلاق و خودآگاه در این قلمرو معنایی برای خود، هویتی کسب میکند و «مرگ و زندگی» خود را نیز در آن چارچوب معنا خواهد کرد. از این رو مرگ ارتباط تنگاتنگی با بومی دارد که باشندگان در آن زندگی میکنند. این رابطه دو سویه بین فرد و خاستگاه بومیاش آنچنان مهم و حیاتی است که در صورت بروز هرگونه اختلال در این رابطه یقیناً فرد را دچار بحران هویتی خواهد ساخت. در این سطور سعی خواهد شد با الهام از اندیشههای لوکاچ در باب شخصیت مسالهدار و نیز نظر هایدگر در باب بوم و مرگ دو فیلم «یک بوس کوچولو» ساخته بهمن فرمانآرا و «از کرخه تا راین» اثر ابراهیم حاتمیکیا را مورد تحلیل قرار دهیم.